يه گزارش مشرق، سردار غلامعلي رشيد، جانشين رئيس ستادکل نيروهاي مسلح در نشست واکاوي عمليات والفجر 8 گفت: به اعتقاد من استراتژي که امام (ره) بعد از فتح خرمشهر اتخاذ کرده بودند و بعد از دو جلسه با اعضاي شورايعالي دفاع براي ورود به خاک عراق تصميم گرفته شده بود، سياسيون آن استراتژي را تقليل داده بودند و يک استراتژي جنگ محدود در ذهن داشتند که در حقيقت به پيروزي کامل فکر نميکردند، چون تامل امام (ره) در دو جلسه حکايت از نکتهاي ميکند و در حقيقت ميخواستند اين نکته را تفهيم کنند که ورود به خاک عراق يک جنگ اساسي است و بايد تا پايان رفت. جانشين رئيس ستادکل نيروهاي مسلح اظهار داشت: سياسيون به اين فکر ميکردند که ما يک عمليات موفق انجام دهيم تا جنگ پايان يابد.
"امام(ره) در پاسخ به برخي گروهکها و براساس نص صريح قرآن فرمودند: «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» و رزمندگان ما شعار ميدادند تا پيروزي. ولي بهطور مشخص بعضي از سياسيون و مقامات ميگفتند جنگ جنگ تا يک عمليات. به ما ميگفتند شما يک عمليات انجام دهيد و به خانههايتان برگرديد. اين جمله را در شب عمليات خيبر و فاو هم به ما گفتند. ولي بعد از فتح فاو به دليل بياعتنايي دشمن ثابت شد که اين استراتژي شکستخورده و جنگ با انجام يک عمليات موفق به پايان نميرسد."
در سال 63 و 64 فرياد ميزديم که چرا دولت ميرحسين وارد جنگ نميشود
رشيد افزود: در جريان فتنه 88 خيلي از دولت ميرحسين موسوي حرف ميزدند در حالي که ما در سال 63 و 64 فرياد ميزديم که چرا دولت وارد جنگ نميشود. در حالي که در يک سندي که در عمليات خيبر و بدر به دست ما آمده بود مشخص شد که وزير نفت عراق به دستور صدام سهماه در کنار يک فرمانده لشگر در حاشيه دجله زندگي کرده بود و بعد گزارش داده بود که پس از سه ماه زندگي در کنار يک فرمانده لشگر چه امکاناتي را به لشگر داده است. ما آرزو داشتيم که حتي يک شب وزير در قرارگاهها حضور پيدا کند. در پايان جنگ و بعد از پذيرش قطعنامه که اين دولت به ستاد فرماندهي کل قوا تبديل شده بود من و شمخاني به تهران آمده بوديم و اوضاع و احوال جبهه را نقل ميکرديم، دو، سه وزير تندتند مينوشتند بهطور مشخص بهزاد نبوي که معاون لجستيک و خاتمي که معاون تبليغات شده بود. آنجا گفتم واقعا تمام اين نکاتي که مينويسند براي شما ناشناخته است و آنان گفتند که ما در اين جنگ مثل مردم عوام بوديم.
وي با اشاره به اينکه به اعتقاد من سياسيون برنامهاي جدي براي ادامه جنگ نداشتند، گفت: بعضي از مسئولان و مقامات عمدتا به خواست نظاميان با نگاه سياسي جواب ميدادند و بعد از فتح خرمشهر تنها جمله «برويد با همين وضع موجود بجنگيد» را در مقابل خواستههاي ما به کار ميبردند و ميگفتند اگر هم نميتوانيد، برويد به امام (ره) بگوييد ما نميتوانيم و ما که ميدانستيم ميخواهند از ما اعتراف بگيرند جواب ميداديم که هرگز چنين کاري را نخواهيم کرد.
آقاي هاشمي گفتند ما بند پوتين اين نيروها را هم نميتوانيم تامين کنيم
جانشين رئيس ستادکل نيروهاي مسلح با اشاره به دفترچه خاطرات جنگ خوداظهارداشت: در تاريخ 8 خرداد 64 در اين دفترچه نوشتهام؛ صبح ساعت 7 به اتاق فرماندهي کل سپاه رفتم. برادر رحيم(صفوي) و شمخاني آمدند بعد مطالب جمعبندي شده در طول 10 روز گذشته را به بحث گذاشتيم و نکات لازم را براي مطرح شدن در حضور آقاي رئيسجمهور و رفسنجاني در نظر گرفتيم. يک ساعت بعد برادران ديگر هم آمدند. برادر غلامپور، بشردوست، علايي، محتاج و مبلغ. ساعت 9:30 سوار ماشين شديم و به مقر رياستجمهوري رفتيم، برادر محسن رضايي نتايج بحثها را مطرح کرد. آقاي رئيسجمهور چهرهاش بشاش بود و از مباحث استفاده ميکرد ولي از همان ابتدا آقاي هاشمي ناراحت بود و بالاخره وي در پايان جلسه آب پاکي روي دست ما ريخت، اين جلسه يکي از سرنوشتسازترين جلسات جنگ بود و مطالب پيش امام (ره) برده شد ما با حيرت بيرون آمديم. در اين جلسه ما طرح 500 گردان و امکانات داخل کشور را ارائه کرديم و گفتيم اجازه دهيد با همين امکانات موجود از 300 هزار بسيجي استفاده شود، در حد نياز صنعت کشور مقدورات و لوازمي مثل پوتين، کفش و تفنگ را برآورده کنند تا ما عمليات اول را با 300 هزار بسيجي برآورده کنيم. ولي آقاي هاشمي گفتند ما بند پوتين اين نيروها را هم نميتوانيم تامين کنيم، حالا يک جملهاي ديگر نيز گفت که از بستلخ و گزنده بود ياراي گفتن را ندارم.